من مدافع نظام پادشاهی هستم. البته نکته اینجاست که من پادشاهی را حق سلسله قاجار می دونم نه پهلوی. به چند دلیل
- در طول تاریخ سلسله های پادشاهی با زحمت و قبول خطرات وبا ابراز شجاعت درمیادین جنگ سلسله خود رابنا نهاده اند. تمامی سلسله ها قلمرو خود را با اتکا به زور خود گسترش داده اند و بعبارتی کشور را تشکیل دادند. در صورتیکه رضاپهلوی کودتاچی بوده (در بهترین حالت) به قلمرو کشور هم چیزی اضافه نکرده.
- پادشاهان از اشراف ویا بزرگان قوم و قبلیه خود بودند و با اتکا به قوم و قبیله خود و همکاری سایر قبایل و اتحاد آنها زمام امور را دردست داشتند. رضاپهلوی با کودتا علیه پادشاه قانونی خود را پادشاه اعلام کرد. قوم و قبیله اش هم قبائل انگلوساکسن بودند.
- اصالت اشرافی ویا انتصاب به رئوسای قبائل. این امر برای نظام پادشاهی لازم و شرط اساسی است. رضاشاه از پادوئی وبدون هیچگونه اصالت اشرافی خود و فرزندانش را به اشراف چسابانید.
- تمامی بنیانگذاران سلاله پادشاهی کشور را یکپارچه کرده و سپس بر آن حکم راندند. رضاشاه برکشور آماده پادشاه خودخوانده شد.
- در آن دوران (کودتای رضاپهلوی) کشور در راه گذر به دمکراسی اولیه بود و احمدشاه یکی از دمکراتترین شاهان ایران بود. در زمانیکه کشور می خواست با مسائل و مشکلات دمکراسی خو بگیرد و دردهای اولیه زایمان دمکراسی بروز داده بود، ،کشور چندین قرن به عقب رانده شد.
- سرکوب شدید داخلی تمامی استعدادهای تازه شکوفا شده در دوران مشروطه و بعد از آنرا به باد داد. در حالیکه نظام جدید در مقابل خارجیها به شدت تضعیف شده بود.
نتیجه: اگر صحبت از نظام پادشاهی باشد، بهتر است کسانی از سلسله قاجاریه عهده دار حکومت باشند نه کودتاچیان و غاصبین حق و حقوق (همانگونه که پینوشه نتوانست سلسله خود را مستقر کند) نظام پادشاهی تنها از طریق پادشاهی نوادگان احمدشاه معنی می دهد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر